من که از درون دیوارهای مشبک شب را دیده امَ
و من که روح را چون بلور بر سنگ ترین سنگهای ستم کوبیده ام
من که به فرسایش خو کرده ام
و من _ باز آفریننده ی اندوه
هرگز ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد َ
زیرا نه من ماندنی هستم و نه او
آنچه ماندنی ست ورای من و اوست.
نویسنده: نسترن(چهارشنبه 84/12/10 ساعت 7:7 عصر)