دل تنگ
سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه ی جان را مدران
مکن ای خسته در این بغض درنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
پیش این سنگ دلان قدر دل و سنگ یکی است
قیلو قال زغن و بانگ شب آهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین؟
نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند؟
نه همین در غمت اینگونه نشاند؟
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
ناله از درد مکن
آتشی را که در آن سوخته ای سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو باش از این عشقو سر افراز بمان
راه عشق است که هموار شود از خون رنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
فریدون مشیری
عذر میخوام از اینکه دیر اومدم، به هر حال عید رو به همتون تبریک
میگم و امیدوارم همیشه بلند باشید.
باغ لبهایتان پر از شکوفه هایلبخندباد.
نویسنده: نسترن(جمعه 85/1/11 ساعت 12:7 صبح)